جغرافیای سیاسی
محمدباقر قالیباف؛ محمود واثق؛ هادی آجیلی؛ شهاب الدین شفیع
چکیده
نظریه بازیها، نظریهای شناخته شده در مطالعات سیاسی، روابط بینالملل و پژوهشهای بین رشتهای است که استفاده زیادی در تحلیل پدیدهها در ابعاد مختلف و در سطوح جغرافیاییِ ملی، منطقهای و جهانی دارد. هرچند مفهوم «رقابت» نقش کلیدی در ترسیم و شکلگیری نظریه بازی دارد اما علیرغم آن، تاکنون ادبیات علمی دانش ژئوپلیتیک برای بررسی ...
بیشتر
نظریه بازیها، نظریهای شناخته شده در مطالعات سیاسی، روابط بینالملل و پژوهشهای بین رشتهای است که استفاده زیادی در تحلیل پدیدهها در ابعاد مختلف و در سطوح جغرافیاییِ ملی، منطقهای و جهانی دارد. هرچند مفهوم «رقابت» نقش کلیدی در ترسیم و شکلگیری نظریه بازی دارد اما علیرغم آن، تاکنون ادبیات علمی دانش ژئوپلیتیک برای بررسی پدیدهها از آن بیبهره مانده است. به همین منظور تبیین ژئوپلیتیکی از نظریه بازیها در سیستمهای ژئوپلیتیکی و ورود این مفهوم به تحلیل و تبیین ژئوپلیتیکی، موضوع مقاله پیش رو است. این مقاله سعی دارد به این سؤال پاسخ دهد که چگونه میتوان ساختار و کارکرد نظریه بازیها در محیطهای جغرافیایی را با رویکرد سیستمهای ژئوپلیتیکی تبیین کرد؟ در پاسخ به این سؤال و با روش توصیفی تبیینی براساس مدل روششناسی پژوهش ساندرز، فرضیه مقاله عبارت است از اینکه «نظریه بازیها در رقابتها، منازعات، همکاری و همگراییها و دیگر الگوهای روابط ژئوپلیتیکی و در سیستمهای ژئوپلیتیکی پیچیده که با حداقل یک منبع جغرافیایی عینی سروکار دارد، نقش مدلسازی و ترسیم راهکارهای عملیاتی داشته و با دریافت داده و مقادیر از ژئوپلیتیک، سیستم پیچیده ژئوپلیتیکی را به تعادل و نظم جدیدی میرساند». یافتههای پژوهش نشان میدهد که نظریه بازیها موضوع مطالعات اجتماعی، سیاسی و روابط بینالملل است و به طور خاص، به دلیل محوریت «قدرت و رقابت» در این نظریه موضوع مورد بحث در دانش ژئوپلیتیک به شمار میآید. از آنجایی که کارکرد نظریه بازیها در سیستمهای ژئوپلیتیکی مدنظر است قرائت نگارندگان از مفهوم سیستم، «سیستم پیچیده ژئوپلیتیکی» با مؤلفههای نظریه پیچیدگی است.
محمود واثق؛ احد محمدی
چکیده
یکی از ویژگیهای هر نوع پژوهش علمی در عرصۀ علوماجتماعی منجمله جغرافیا و جغرافیایسیاسی بهعنوان یکی از زیرشاخههای آن، توجه به اصل عینیت و واقعگرایی در شناخت پدیده است. در این راستا، اساسیترین مسألهای که از نظر روششناسی در برابر دانشمندان قرار دارد این است که عینیت چیست و چگونه میتوان بدان دست یافت؟ آیا اساساً رسیدن بهعینیت ...
بیشتر
یکی از ویژگیهای هر نوع پژوهش علمی در عرصۀ علوماجتماعی منجمله جغرافیا و جغرافیایسیاسی بهعنوان یکی از زیرشاخههای آن، توجه به اصل عینیت و واقعگرایی در شناخت پدیده است. در این راستا، اساسیترین مسألهای که از نظر روششناسی در برابر دانشمندان قرار دارد این است که عینیت چیست و چگونه میتوان بدان دست یافت؟ آیا اساساً رسیدن بهعینیت و حقیقت امکانپذیر است؟ و اگر هست معیارِ شناساییِ «حقایق» از پندارهای نادرست و مخالف با واقع چیست؟ این مسئله(ارزشِ شناخت) که محور اصلی مباحث شناختشناسی را تشکیل میدهد مسئلۀ اصلی مقالۀ حاضر میباشد که با روش توصیفی- تحلیلی(منطقی) در قالب توصیف و تحلیلهای منطقی و معرفتشناختی با رویکرد عقلانیت انتقادی تدوین شده است. در این مقاله عینیت و اعتبار گزارهها و قضایای جغرافیایی در مکاتب مختلفِ پوزیتیویسم، هرمنوتیک، پدیدارشناسی، فرانکفورت، پستمدرن و پساساختارگرا مورد بررسی قرار گرفت و نشان داده شد که مکاتب انتقادی در نهایت از آنجا که به «نسبیگرایی» ختم میشوند قایل به عینیت و اعتبارِ گزارهها و قضایای جغرافیایی نیستند و از این لحاظ با مشکلات عدیدۀ معرفتشناختی مواجه هستند، چرا که واقعیت های جغرافیایی و دریافت و شناخت آنها و نیز ارزیابی و تعیین درستی یا نادرستی این فرضیات از طریق پژوهش «واقعگرایانه» و دقیق در چارچوب روش «فرضی- قیاسی» و با رویکرد «عقلانی- تجربی» امکانپذیر است و معنای عینیت و اعتبار در مورد گزارهها و قضایای جغرافیایی عبارت است از: واقعی و عینیبودن پدیدهها و فرآیندهای جغرافیایی و گزارهها و قضایای راجع به آنها، عمومیّت و همگانیبودن پژوهشهای جغرافیایی، تعیین ارزش و اعتبارِ فرضیّهها، قضایا و نظریههای جغرافیایی از طریق انطباق آنها با معیارهای «واقعیت» و «سازگاری منطقی».
سمیرا چناری؛ محمود واثق؛ زینب فرنام
چکیده
هیدروپلیتیک بعنوان مبحث مهمی از علم جغرافیای سیاسی که به بررسی نقش آب در رفتارهای سیاسی میپردازد، شامل رویکردهای مختلف مانند درگیری و همکاری، تقابل و تعامل میان افراد و گروهها و تلاش برای اعمال حاکمیت و استفاده انحصاری از منابع آب میباشد. هیدروپلیتیک ایران در مقیاس ملی، تحت تأثیر سیاستهای ملی و مدیریت منابع آب شکل میگیرد. از ...
بیشتر
هیدروپلیتیک بعنوان مبحث مهمی از علم جغرافیای سیاسی که به بررسی نقش آب در رفتارهای سیاسی میپردازد، شامل رویکردهای مختلف مانند درگیری و همکاری، تقابل و تعامل میان افراد و گروهها و تلاش برای اعمال حاکمیت و استفاده انحصاری از منابع آب میباشد. هیدروپلیتیک ایران در مقیاس ملی، تحت تأثیر سیاستهای ملی و مدیریت منابع آب شکل میگیرد. از جمله مهمترین گزینههای مربوط به مدیریت آب در ایران، مسأله انتقال آب از مناطق پرآب به مناطق خشک آن بشمار میرود. مسأله انتقال آب در ایران صرف نظر از مشکلات اقتصادی و فنی، همواره با پیامدهای اجتماعی و سیاسی گستردهای در چارچوب بحران و چالشهای هیدروپلیتیک همراه بوده است. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی در پی پاسخ به این سوال میباشد که چگونه انتقال آب در ایران به موضوع و چالشی هیدروپلیتیک تبدیل شده و نقش مدیریت منابع آب در شکلگیری آن چگونه است. از آنجایی که آب در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به عنوان انفال و سرمایهی ملی تلقی شده، دولت و وزارت نیرو این اختیار را دارند که وارد مقوله بینحوضهای شوند، بنابراین مدیریتی با ساختاری متمرکز در بهرهبرداری منابع آب، بدون مشارکت نهادهای محلی شکل گرفته است. همچنین انتقال آب از نواحی دارای توان هیدرولوژیک نسبتاً خوب ایران به مکانهایی که کمبود آب دارند، بدون در نظر گرفتن ابعاد اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آن، خصوصاً عدم توجه به ناحیهگرایی جغرافیای سیاسی ایران، منجر به بروز رقابتهای شدید محلی و ناحیهای بر سر تصاحب منابع آبی شده و کنشگریهای سیاسی منفی مردم و مسئولین را شکل داده است. بنابراین این پژوهش با بررسی عوامل هیدروپلیتیک انتقال آب در ایران به این نتیجه میرسد که با وجود محدودیتهای بنیادی و کمبود منابع آبی ایران، اولاً ضعف مدیریتی و سیاسستگذاریهای ملموس و غیرملموس در مدیریت منابع آب، ثانیاً ناحیهگرایی سیاسی منفی ناشی از عوامل عمده کنشگریهای سیاسی، چالشهای هیدروپلیتیک انتقال آب را شکل دادهاند و در صورت تداوم این کنشگریها و چالشها، پیامدهای منفی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و در نهایت امنیتی را در پی خواهند داشت.
محمود واثق؛ سید عباس احمدی؛ محمدرضا حافظ نیا؛ سید محمد عیسی نژاد
چکیده
این پرسش که ژئوپلیتیک چیست و چه مفهوم و ماهیتی دارد؟ خصلتاً پرسشی فلسفی است. در مطالعات فلسفی، نخستین پرسشی که برای هر اندیشمند مطرح میشود، پرسش از چیستی و ماهیت پدیدهها و مفاهیم موجود در مباحث فلسفی و علمی است. هنگامی که پرسشها ناظر به ماهیت پدیدهها است، فعالیت ذهنی متوجه بُعد هستیشناسی امور است، اما زمانی که پرسشها ناظر ...
بیشتر
این پرسش که ژئوپلیتیک چیست و چه مفهوم و ماهیتی دارد؟ خصلتاً پرسشی فلسفی است. در مطالعات فلسفی، نخستین پرسشی که برای هر اندیشمند مطرح میشود، پرسش از چیستی و ماهیت پدیدهها و مفاهیم موجود در مباحث فلسفی و علمی است. هنگامی که پرسشها ناظر به ماهیت پدیدهها است، فعالیت ذهنی متوجه بُعد هستیشناسی امور است، اما زمانی که پرسشها ناظر به مفهوم و معنای واژهها است، ذهن درگیر فعالیتی معرفتشناختی یا مفهومشناختی است. واژه ژئوپلیتیک امروزه در حوزههای مطالعاتی گوناگون، کاربرد فراوانی دارد و برای تحلیل و تبیین رویدادهای سیاسی و جغرافیائی در سطوح مختلف بهکار گرفته میشود. متأسفانه علیرغم کاربرد گسترده این واژه، به دلیل غلبهی رویکرد کارکردگرایانه در مطالعات جغرافیای سیاسی، بُعد نظری و مفهومی ژئوپلیتیک مورد غفلت واقع شده و چندان مورد توجه صاحبنظران قرار نگرفته است. به همین جهت، همچنان جای طرح این پرسش وجود دارد که ژئوپلیتیک چیست و چه مفهومی دارد؟ هدف این مقاله، پرداختن به بُعد نظری و معرفتشناختی «ژئوپلیتیک» در راستای ارائهی پاسخ به پرسش فوق است و با توجه به خلاء و فقدان موجود در این زمینه، در پی ارائهی تبیینی درخور از ماهیت و مفهوم این واژه میباشد. مقاله حاضر با رویکرد رئالیستی و از موضع عقلانیت انتقادی و در قالب توصیفی و تحلیلهای منطقی و معرفتشناختی، به بررسی موضوع مذکور پرداخته است. مطابق یافتههای این تحقیق، مفهوم ژئوپلیتیک در زمرهی معقولات ثانیهی فلسفی یا مفاهیم اعتباری عقلی قرار میگیرد و از این روی ژئوپلیتیک در طبقهبندی علوم، جزو علوم تجربی اعتباری محسوب میشود.
عاطفه گلفشان؛ محمود واثق
چکیده
در این پژوهش،سعی شده با بررسی اندیشه فلسفی «توماس هابز» (1588- 1679)، به تبیین اثرات دیدگاه فلسفی بر جغرافیای سیاسی پرداخته شود. هابز با تدوین کتاب لویاتان بهعنوان مهمترین اثر خود، تأثیر بسزایی در جامعه دانشگاهی غرب داشته است؛ بهطوریکه این کتاب بهعنوان متن مرجع در دانشگاهها تدریس شده است. نظرات و اندیشه سیاسی توماس هابز به دلیل ...
بیشتر
در این پژوهش،سعی شده با بررسی اندیشه فلسفی «توماس هابز» (1588- 1679)، به تبیین اثرات دیدگاه فلسفی بر جغرافیای سیاسی پرداخته شود. هابز با تدوین کتاب لویاتان بهعنوان مهمترین اثر خود، تأثیر بسزایی در جامعه دانشگاهی غرب داشته است؛ بهطوریکه این کتاب بهعنوان متن مرجع در دانشگاهها تدریس شده است. نظرات و اندیشه سیاسی توماس هابز به دلیل ارتباط آن با مبانی علم جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک یعنی قدرت، دولت، حاکمیت، سرزمین و مردم (بهطور مستقیم و یا غیرمستقیم)، برای جغرافیدانان سیاسی بسیار حائز اهمیت است. دانستن اندیشه فلسفیای که هابز را به نوشتن این کتاب رهنمون شده از اهمیت بالایی برخوردار است؛ چراکه اندیشه فلسفی هر کس مبانی و پایههای فکری او را مشخص میکند. برخی توماس هابز را «خالق فلسفه به زبان انگلیسی» میدانند. هابز در کار خود از روششناسی علمی بهره گرفت و همانطور که در طول تحقیق مطرح شده، دارای رویکرد فلسفی رئالیستی است و دیدگاهی مکانیکی و طبیعتگرا دارد. او از روش استقرایی ـ قیاسی برای تبیین مسائل استفاده میکند. هابز نگاهی بدبینانه به انسان دارد و انسان را گرگ انسان میداند. ازاینرو وجود یک نیروی بالاتری را که بر انسانها حکومت کند ضروری میداند. تأثیر اندیشههای سیاسی زمان او و دوران پرآشوبی که در آن میزیسته، باعث شکلگیری ذهنیتش در مورد حکومت و مردم شده، و سرانجام نظریه خود درباره دولت را در کتاب لویاتان به رشته تحریر درآورده است. در این پژوهش، اثرات آرای فلسفی توماس هابز بر اندیشه ها و موضوعات جغرافیای سیاسی بهصورت توصیفی ـ تحلیلی موردبررسی قرارگرفته است.